عجیبتر اینکه، معشوقه صاحب هتل نیز پس از اینکه متوجه شد باردار است، خود را در این استراحتگاه کشت. البته مهمانان بیشماری قبلاً گزارش داده بودند که او را، هم در راهروها و هم در کنار ساحل دیدهاند.
بسیاری از سربازان ویتنامی پیامهای رعبآوری که در میدانهای نبرد پخش میشدند را واقعاً باور کرده و تصور میکردند رفقای کشتهشدهشان حالا در هیبت ارواحی گمشده در میانشان پرسه میزنند.
بـه سراغش رفتم و جریان را از او پرسیدم. او گفت: نه من بانی نیستم
مجله
انشا علم بهتر است یا ثروت برای پایه های مختلف به صورت کوتاه و بلند توصیفی و ادبی
امکانات ویژه برای برگزاری کنفرانسها در هتل پارس شیراز
مک نامارا با تعدادی از قربانیانی که جان سالم به دربرده بودند مصاحبه کرد، وقایع و نظر کارآگاهان پرونده را کنار هم چید و یک اثر تحقیقاتی به نام به تاریکی خواهم رفت را پدید آورد.
او گفت: «فکر میکردم از حال میروم. مادرم با صدایی که مال خودش نبود و به زبانی که مربوط به این دنیا نبود شروع به صحبت کرد. صندلی او معلق شد و او را در اتاق پرتاب کردند.
نمیخواستم دوباره همان اتفاق تکرار شود، ما همیشه دعوا داشتیم ولی من به دل نمیگرفتم و حتی اگر او تقصیر کار بود به سمتش میرفتم اما شخصیت او جوری است که نمیخواهد چیزی را درست کند.
هدف بیاحترامی به بزرگترها نیست بلکه آزاد بودن برای انتخابی مهم است ما در زندگی برخی از عوامل و فاکتورها را انتخاب نمیکنیم مثلا ما انتخاب نمیکنیم در کدام شهر یا کشور به دنیا بیاییم ولی برخی دیگر از موارد را باید با درایت و دقت انتخاب کنیم مانند رشته تحصیلی، محل زندگی، دوست و همسر بنابراین بهتر است به خود و حق انتخاب خویش بیشتر احترام بگذاریم و توجه داشته باشیم که هر کدام از ما یک هویت منحصر به فرد داریم كه بايد آن را حفظ کنیم.
خواندن داستانهایی از زندگیهای واقعی میتواند از بسیاری جهات آموزنده باشد؛ داستان زندگی و اشتباهات آدمهایی که در همین شهر زندگی میکنند و از همین هوایی که ما نفس میکشیم تنفس میکنند؛ زندگیای که زمین تا آسمان با ما متفاوت است. این شماره تصمیم گرفتیم تا چند نمونه از چنین داستانهایی را تقدیمتان کنیم؛ داستانهایی که بدون شک برایتان آموزنده خواهند بود. در این داستانها چند نفر از روانشناسان و مشاوران خانواده از عشقها و ازدواجهای نامتعارفی گفتهاند که طی این سالها دیدهاند بنابراین در واقعی بودن آنها شک نکنید، فقط به یاد داشته باشید که همه نامها تغییر کردهاند و هیچکدام حقیقی نیستند.
درها به خودی خود باز و بسته شدهاند، صدای قدمها و صداهای دیگری شنیده شده اما هیچ فردی دیده نشده است.
بنابراین، بدون هیچ پمپ سالم و درحالیکه کاملاً از مسیر خارج شده بود، کاپیتان تصمیم گرفت کشتی را رها کند تا سعی کند افراد خود را نجات دهد.
پس از مرگ وینچستر در سپتامبر ۱۹۲۲، افسانه خانه رمز و راز وینچستر تنها بزرگتر شد.
گیفتشاپ هتل نیز پدیدههای غیرقابل توضیحی را تجربه کرده است. مثلا اقلامی از قفسهها خارج میشوند و اغلب از سمت راست به بالا فرود میآیند.