در داستان واقعی ارواح درحالیکه رویارویی خانم هیستر با روح دخترش به طور طبیعی مورد اعتراض بسیاری از افراد قرار گرفته، چند چیز واضح است:
داستان طنز و خنده دار برای کودکان و قصه های با مزه برای سنین کم
خانه » انشا جدید ✍️ » داستان ترسناک واقعی با روایت های وحشتناک از سراسر جهان برای بزرگسالان
Rastannameh
از آنجایی که کاپیتان انتظار داشت سه روز زودتر زمین را میدید، مسیر خود را به سمت جزیره سانتا ماریا تغییر داده بود تا سرپناهی پیدا کند.
قاتلان ماه گل یک کتاب جنایی واقعی اما غیر داستانی است که در سال ۲۰۱۸ به عنوان بهترین کتاب جنایی واقعی برندهی جایزهی ادگار آلن پو و در همین سال جایزهی بهترین اثر انتقادی و غیرداستانی را برای نویسندهاش به ارمغان آورد.
در ماه مه ۱۹۹۵، یک محقق دارای ثبت اختراع به نام نورمن بنوا، از این مکان بازدید کرد تا تجزیه و تحلیل دقیقی از داستان واقعی ارواح و این حادثه احتمالاً ماوراءالطبیعه انجام دهد.
او معتقد بود تنها راه حل این است که خانهای به اندازه کافی بزرگ بسازد تا از او در برابر آن ارواح شیطانی محافظت کند. او براساس استانداردهای امروزی، بیش از ۵۰۰ میلیون دلار و همچنین نیمی از شرکت را به ارث برد و بنابراین بیش از حد، توانایی انجام این کار را داشت.
آنها قبل از فرار، فقط ۲۸ روز در خانه دوام آوردند. این خانواده ادعا کردند که از دیوارها لجن تراوش کرده است. چاقوها از روی پیشخوان آشپزخانه به پرواز درآمدند و موجودی شبیه خوک آنها را وحشتزده کرده بود.
او نیوهون کانکتیکات را به مقصد سن خوزه آفتابی کالیفرنیا ترک کرد و مشغول ساخت عمارتی شد که بتواند ماوراءالطبیعه را سردرگم کند.
در مورد داستان واقعی ارواح، لس آنجلس ممکن است اولین جایی نباشد که به ذهن میرسد. بااینحال، هالیوود تاریخچهای طولانی از تراژدی داشته است.
اون یه عروسک دلقک با موهای قرمز، چشمای زرد و بینی قرمز بزرگ بود. صورتش چین و چروک داشت. یه دست دلقک مشت شده بود، اما از دست دیگهی دلقک، سه انگشت بالا گرفته شده بود.
پیرمرد در حالیکـه بـه زحمت، با دست لرزانش دکمه پیراهنش را میبست، با صدایی نحیف ولی همراه با غرور خاصی جواب داد: هیچوقت بـه این خوبی نبودم.
» این نوارها آنقدر خوب و قانعکننده تهیه شده بودند که صدها نفر از میدانهای نبرد متواری شدند و به کوهستان پناه بردند. البته تمام سربازان ویتنامی فریب آمریکاییها را نخوردند. اما در هر دو حالت این عملیات روانی تأثیرگذار بود. چراکه سربازان باقیمانده نیز با خشم به سمت این اصوات وهمآور شلیک میکردند تا در کسری از ثانیه خود زیر آماج گلولههای دشمن قرار گیرند.
بنابراین استراق سمع از خانم وودراف را شروع کرد. او یک روز گرفتار شد و برای مجازات گوشش را بریدند. برای انتقام، او در غذای این خانواده سم ریخت. خانم وودراف و دو تا از بچههایش بلافاصله مردند.